زندگی نامه سردار شهید سید رحمت الله میرتقی
شهید سید رحمت الله میر تقی در تاریخ 1337/3/1 در خانواده ای سادات و معتقد به دین مبین اسلام در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. دوران کودکی را پشت سر گذاشت و در سن هفت سالگی برای کسب علم و دانش وارد مدرسه شد.
زندگی نامه این شهید گرانقدر به شرح ذیل است: شهید سید رحمت ا… میر تقی در تاریخ 1337/3/1 در خانواده ای سادات و معتقد به دین مبین اسلام در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. دوران کودکی را پشت سر گذاشت و در سن هفت سالگی برای کسب علم و دانش وارد مدرسه شد و به ادامه تحصیل پرداخت. دوره های تحصیل را یکی پس از دیگری با موفقیت هر چه تمام تر به اتمام رسانید تا اینکه موفق به اخذ دیپلم در رشته مکانیک گردید و بعد از آن به کار پرداخت. در سن 20 سالگی با دختری مومنه ازدواج نمود که ثمره این ازدواج دو پسر و یک دختر می باشد.
در قیام های مردمی بسیار فعالیت می کرد تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و شهید عزیز پس از مدتی آموزش فنی و نظامی به سپاه پاسداران پیوست و به عنوان یک پاسدار شروع به خدمت کرد.
با شروع جنگ تحمیلی میدان های پیکار را به خانواده ترجیح داد و به سوی جبهه های نبرد شتافت و به مقابله با بعثیون کافر پرداخت تا اینکه سرانجام در تاریخ 1362/1/22 در عملیات غرورآفرین والفجر یک در منطقه فکه پس از ماهها ایثار و رزم آفرینی بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نایل گردید و پیکر مطهرش در کربلای فکه به جای ماند. روحش شاد و یادش گرامی باد.
مسئولیت های سردار شهید میرتقی در دوران حضور در جبهه:
1- محقق اطلاعات ناحیه کرج در سال 58 - عضویت رسمی
2- مسئول تدارکات بسیج ناحیه کرج
3- مسئول دسته رزمی جبهه سرپل ذهاب ذهاب در سال 59
4- معاون گردان حبیب ابن مظاهر (ع)
5- فرمانده گردان پیاده تیپ حضرت رسول (ص) در سال 61
6- فرمانده گردان پیاده یاسر - لشگر27 محمد رسول الله (ص)
* همچنین این شهید بزرگوار در عملیات های “والفجرمقدماتی” و “والفجر۱” حضور داشته اند که در هر بار با مجروحیت از ناحیه “پا” و “دست” و “فک و صورت” به پشت جبهه اعزام می شدند و سریعا قبل از بهبودی کامل مجددا درمسئولیت خودشان حاضر میشدند
روستای اورازان تنها روستاییست که همهی اهالیاش سادات هستند. این کلیپ که در ادامه برایتان گذاشتم نشان میدهد که چگونه امامزاده در این روستا بوجود آمد و چطور اهالی این روستا همه سیّد هستند.
شاید برایتان جالب باشد باشد. پیشنهاد میکنم این کلیپ را که یک گزارشگر از اورازان تهیه کرده است تماشا کنید. مارا از نطرات با ارزشتان محروم نکنید.
ایام عید فرصت خوبی بود تا به دنبال شجرهنامه خانوادگیمان بروم و درباره پیشینه اجدادمان اطلاعاتی کسب کنم و بیشتر و بهتر درباره گذشته و تاریخ روستایمان بدانم.
اورازان یکی از روستاهای شهرستان طالقان است، که همه اهالی آن سادات هستند، این روستا، اخیرا نسبت به قبل بیشتر شناخته شده است و توریستهایی برای دیدن چشمهها، مناظر بکر و دیدن زادگاه پدر جلال آل احمد به آنجا میروند اما دانستن پیشینه امامزادهی روستا هم یکی از گزینههای مهم برای شناخت روستا است. امامزاده علاالدین و امامزاده شرفالدین واقع در میان محله روستای اورازان، از نوادگان سلطان علیبن محمد باقر علیهالسلام است. سلطان علی بن محمد باقر فرزند امام باقر علیهالسلام، درسال 113 هجری قمری، به درخواست اهالی فین کاشان و چهل حصاران به کاشان هجرت میکند و به مدت 3 سال به امر تبلیغ و ارشاد مردم، میپردازد. ایشان در 27 جمادیالثانی سال 116 هجری قمری توسط نیروهای حکومتی دربند ازناوه، کشته و پیکر پاکش در مشهد اردهالِ کاشان به خاک سپرده شد. هرساله مراسم قالی شویان، همراه عزاداری به یاد شهادت ایشان در صحن امامزاده برپا میشود. مردم از فین کاشان چون به دست،بر سر چشمه آب کنار حرم، گرد هممیآیند و با شعار یاحسین به سمت مرقد سلطان علی میروند و یکی از قالیهای داخل حرم را برای شستن از خادمان امامزاده تحویل میگیرند و به روی دوش میکشند. بردن این قالی، سَمبُل جریان حرکت دادن جنازه مطهر امامزاده است و پس از دقایقی عزاداری، مراسم پایان میپذیرد.
ایام عید تهران گردی کردیم و به همراه خانواده به زیارت امام زاده سیّد ناصرالدین، نوه سلطانعلی، مشرف شدیم. مرقد متبرک امامزاده حضرت سیّد ناصرالدین بن سیّد احمد بن سیّد سلطانعلی بن محمد باقر، واقع در محله قدیمی پامنار، ایستگاه مترو خیام است. معماری این بنا،مربوط به دوره صفوی - دوره قاجار است و این اثر در تاریخ 17 خرداد 1379 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. امامزاده سید نصرالدین از نخستین امامزادههای تهران است و بیش از 900 سال قدمت دارد و یکی از قدیمیترین امامزادههای تهران است. مرحوم جلال آل احمد که خود اصالتش به طالقان و اورازان برمیگردد، در نوشتههایش به این امامزاده اشاره کرده است. مقبره پدر امامزاده سیدناصرالدین؛ سیداحمد ،در اصفهان قرار دارد.
انشالله بتوانم به اصفهان بروم و این امامزاده را هم زیارت کنم
جست و جو درباره نسلهای گذشته و چگونگی زندگی آنها مارا با تاریخ گذشتمان آشنا میکند و دانستن این اطلاعات، گاهی میتواند تلنگر بزرگی به ما بزند.
نمیدانم جنس دلتنگی از چیست. وقتی که دلتنگ میشوی، نمیدانی باید با درد دوری چه کنی! به عکس مزاری که کیلومترها از تو دور است خیره میشوی و آه سوزناکی از عمق جانت میکشی...
برف شدیدی آمده و روستای اورازان مثل همیشه زیر سفیدی برفها پنهان شده است. حالا توی سرما تعداد کمی به کنار مزارش میروند و غریبتر از روزهای قبل شده است.
اصلا نمیدانم کسیت و از کجا به روستای پدریام آمده. اما احساس خوبی نسبت به ایشان دارم. نمیدانم آیا مادرش زنده است یا نه؟ نمیدانم ایا خواهر یا برادری داشته که چشم به راهش باشند یا نه؟ اما من مثل خواهرش از راه دور به یادش هستم.
قادر به کنترل اشکهایم نیستم. چشمم از اشک پُر میشود و به سنگ مزارش خیره میشوم. مزارش از ما دور است اما هرلحظه وجودش را احساس میکنم. دلتنگی هم عجیب است. دلتنگ کسی میشوی که تابه حال اورا ندیدی و فقط دستت به سنگ مزارش خورده است.
شب وفات حضرتام البنین یاد مادران شهدا افتادم. مادرانی که فرزندانشان مفقوالاثر هستند. یاد مادرانی که با چشم انتظاری هر شب سر به بالین میگذارند و با سنگ مزار خالی فرزندانشان سخن میگویند.
شهید گمنام روستای اورازان دلم برایت خیلی تنگ شده است. حتما الان شما هم مثل بقیه شهدا شب جمعه کربلا هستید.
سلام مارا به مادرت حضرت زهرا برسان.
طالقان یکی از شهرستان های استان البرز است، اصالت من هم به آنجا بر می گردد، روستای اورازان، یکی از روستاهای طالقان است که آب و هوای کوهستانی و بکر دارد و پر است از درخت های گردو، آلبالو و آلو. تمام ساکنین روستا سادات هستند، تمام اوقات فراغت کودکی من هم در اورازان سپری شد، وقتی پنج ساله بودم پدرم در بالا محله روستا، خانه ای با حیاط بزرگی ساخت که از حیاطش تمام روستا زیر پایمان بود، روبروی خانه مان هم خانه قدیمی جلال آل احمد بود، جلال آل احمد نویسنده معروف، یک کتاب به نام اورازان دارد و تمام رسم و رسوم و حتی لهجه هارا هم در آن به خوبی نوشته است، زیبایی این روستا به خاطر بکر بودن و امام زاده اش است، امام زاده سید علا الدین و سید شرف الدین که این دو بزرگوار از نوادگان امام محمد باقر علیه السلام هستند.
در ادامه با ما همراه باشید با معرفی بیشتر این روستا.
🌷بسم رب الشهدا🌹
شهید، باران رحمت الهی است
که به زمین خشک جانها، حیات دوباره میدهد.
عشق شهید، عشق حقیقی است
که با هیچ چیز عوض نخواهد شد.
این وبلاگ را ایجاد کردم تا بیشتر با زندگی پاک شهدا آشنا بشیم و بدانیم که این انقلاب حاصل تلاش و از خودگذشتی کسانیست که از جان و مال خود گذشتند تا امروز بتوانیم زیر سایه امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف زندگی با آسایشی داشته باشیم. تنها کاری که میتوانستم در جبران خون شهدا انجام بدهم حفط حجاب و ساختن این وبلاگ بود.
آقای من یا صاحب الزمان این وبلاگ را به ساحت نورانی شما تقدیم میکنم. باشد تا گوشه چشمی به ما داشته باشید.🙏