ا‌ورازان

وبلاگ شهدای روستای اورازان

ا‌ورازان

وبلاگ شهدای روستای اورازان

ا‌ورازان

🌹بسم رب الشهدا🌹
___________________________________
شهید، باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها، حیات دوباره می‌دهد. عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد. ____________________________________
این وبلاگ را با کمک و حمایت پدرم ایجاد کردم تا بیشتر با زندگی پاک شهدا آشنا بشیم و بدانیم که این انقلاب حاصل تلاش و از خودگذشتی کسانی‌ست که از جان و مال خود گذشتند تا امروز بتوانیم زیر سایه امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف زندگی با آسایشی داشته باشیم. تنها کاری که می‌توانستم در جبران خون شهدا انجام بدهم حفط حجاب و ساختن این وبلاگ بود. آقای من یا صاحب الزمان این وبلاگ را به ساحت نورانی شما تقدیم می‌کنم. باشد تا گوشه چشمی به ما داشته باشید.
سیده مهتا میراحمدی

کلمات کلیدی

اورازان وبلاگ شهدای روستای اورازان orazan روستای اورازان

۳۸ شهید روستای اورازان اورازان

اورازان شهدای روستای اورازان روستای شجره‌نامه اورازان سادات اورازان

اورازان

کرامات سید مرتضی میراحمدی اورازان عمو مرتضی

وبلاگ شهدای روستای اورازان. اورازان. شهدای روستای اوراطان. orazan

اورازان شهدای روستای اورازان کرامات سید مرتضی میراحمدی

آداب و رسوم سال تحویل اورازان.

سید علاءالدین و سید شرف‌الدین

سید مرتضی میراحمدی

شهید سید حفظ اله میر نورالهی

یادواره شهدای روستای اورازان

شهید «سیدعلی‌نقی حسینی‌پنجکی

مدرسه قدیمی اورازان

شهید سید عبداله میراحمدی

کرامات سید مرتضی میراحمدی قسمت۶

وصیتنامه شهید سید محمدعلی قادری 03 فروردین

وصیتنامه شهید سید محمدعلی قادری

وصیتنامه شهید

سید یحیی حسینی

شهید سیدفتح‌الله میرمجیدی

شهید سیدرحمت‌الله میرتقی

اپرازان

وصیتنامه شهید سید حسین میرنورالهی

کرامات سید مرتضی میراحمدی

شهید سید حسن میرنوراللهی

اورازان..

امامزاده سید علاءالدین و سید شرف‌الدین

تقدیم به شهدای روستای اورازان”

آداب و رسوم سال تحویل اورازان

آخرین مطالب

۳۰ مطلب با موضوع «شهدای روستا» ثبت شده است

نــام :سیداحسان اله

نـام خـانوادگـی :میرزکی

نـام پـدر :سیدفخراله

تـاریخ تـولـد :۱۳۴۴/۰۳/۲۰

مـحل تـولـد :کرج

سـن :۱۸ سـال

وضـعیت تاهل :مجرد

تـحصیـلات :سیکل - راهنمایی

تـاریخ شـهادت :۱۳۶۲/۰۸/۲۷

کـشور شـهادت :لبنان

نـحوه شـهادت :تیر

مـحل مـزار :امامزاده محمدکرج

 

سفارش « شهید احسان اله میرزکی»

به مادرش در وصیت نامه

مادرجان! از تو خواهش می کنم وقتی خبر شهادتم را شنیدی حتی یک قطره اشک هم نریزید، چون کسی در دامادی فرزندش گریه نمی کند.ان شاءاله که خون های ما بتواند ریشه کند و ظلم را از روی زمین به واسطه دیگر برادران و مسلمان بکند.

شهید «سید احسان الله میرزکی» در بیستم خرداد ماه سال 1344، در خانواده ای مذهبی و متدین در دهستان حصارک شهرستان کرج دیده به جهان گشود و دوران طفولیت را پشت سر گذاشت و در همان محل وارد مدرسه شد و به تحصیل پرداخت، سال سوم نظری بود که مصادف شد با اوایل انقلاب و شهید هم در این قیام های مردمی شرکت فعالانه داشت.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بسیج محل خدمت می کرد و در بسیج شبانه به نثار دعا می پرداخت و به کارهای فرهنگی و تبلیغاتی مشغول بود و در پی شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و به مقابله با دشمنان اسلام پرداخت و در حملۀ «مسلم ابن عقیل» از خود رشادت ها نشان داد و بعد به خانه برگشت و ادامۀ تحصیل داد و بعد از مدتی در تاریخ بیست و پنجم مرداد ماه 1362، به سوریه اعزام گردید و از آنجا به لبنان و سرانجام در تاریخ بیست و ششم آبان ماه 1362، بر اثر بمباران هوایی هواپیماهای صهیونیستی بر اثر اصابت ترکش به درجۀ رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت نامه شهید «احسان اله میرزکی»:

«و بعضی از مردانند که از جان خود در راه رضای خدا درگذرند و خدا دوستدار چنین بندگان است.»

به نام الله یاری دهنده انقلاب اسلامی و نابود کننده دشمنان اسلام؛

شاید این آخرین سلام و صحبتم با شما باشد چون در راهی قدم نهادم که آفریدگارم می خواهد بندگانش در آن قدم بنهند. من براساس رسالت و مسئولیتی که در برابر انقلاب اسلامی که خون بهای هزاران شهید و مجروح است به جبهه رفتم و به جنگ علیه ضد خدا پرداختم. گام نهادن در این مسیر خدایی را یک فرضیه می دانم و در این راه اگر دشمنان را شکست دهیم پیروزیم و اگر کشته شویم باز هم پیروزیم چون شهید شده ام و به سعادت خود رسیده ام و در نزد خدا روزی می خورم.

پدر و مادر عزیزم ؛احسان ، با کمال آزادی خاطر در این راه که همان راه انبیا و راه سرخ حسین است انتخاب و قدم نهاد و از کشته شدن باکی ندارم چون خداوند کسانی که در راه حق جهاد می کنند ثابت قدم می دارد ولی از این می ترسم که بر مزارم کسانی بیایند که از انقلاب اسلامی و رهبری آن بد بگویند و یا آن را تضعیف کنند و کشته شدن من را به بر گردن دیگران بیندازند راضی نیستم.

و تو پدر جان! باید هوشیار باشی و در برابر ضدانقلاب داخلی و خارجی چنان صبر و استقامتی از خود نشان بدهی که پشت دشمن از این عمل به لرزه درآید.

و تو ای مادر عزیزم چنان حرکتی زینبی از خود باید نشان بدهی که ادامه دهنده این راه برای دیگران باشی.

پدر و مادر عزیزم بار دیگر می گویم همه ما بالاخره از این دنیا می رویم و در آن دنیا در مورد اعمالی که انجام داده ایم باز خواست می شویم، پس اصل مهم حیات اخروی می باشد و این دنیا هیچ ارزشی ندارد.این دنیا دوزخ مومن است و بهشت کافران و شما را به صبر و استقامت سفارش می کنم که سبب نزدیکی با خداست و خدا را همیشه به یاد داشته باشید و همیشه به او توکل کنید و کافی است که او را یار و مددکار شما باشد.

مادر جان !خداحافظ …شاد وخوشحال باش که فرزندت را در راه اسلام دادی و در ان دنیا فاطمه زهرا بانوی صدر اسلام از تو گله ندارد و در مقابلش رو سپید هستی.

پدر جان! خوشحالم از اینکه توانستم به ندای سالار شهیدان حسین بن علی (ع) که از کربلای ایران برخاسته و پیاپی در وجودم زمزمه می کرد(هل من ناصر ینصرنی) لبیک گویم و در این راه قدم نهادم و نیز به خدا سوگند می خورم که راهم را آگاهانه و عاشقانه انتخاب نمودم و در آن قَدم گذاردم و همانطور که سرورم امام حسین (ع) در مقابل کفر ایستادگی کرد و از پیروی از او ایستادگی خواهم کرد در خون ناقابلم را برای برقراری اسلام و قرآن هدیه می کنم، شما با صبر و بردباری مشت محکمی بر دهان یاوه گویان به شرق و غرب بزنید و برای نابودی آنان از روحانیت مبارز پشتیبانی کنید و نگذارید که خدای نکرده در میان شما تفرقه بیفتد و خدای نکرده انقلاب را به نابودی بکشاند.

در خاتمه از منتظران مهدی (عج) که در نماز جمعه و دعای کمیل شرکت می کنند و التماس دعا داریم تا به این وسیله خداوند ما را بیامرزد.ان شاءاله به امید و یاری خداوند این انقلاب اسلامی که در راه به ثمر رساندن آن خونهای زیادی ریخته شده است. به انقلاب مهدی (عج) پیوند یابد.

 

دوستدار همیشگی شما

«سید احسان الله میرزکی»

به امید دیدار در آن دنیا و عمل صالح و خوب

 

۱۹ اسفند ۰۱ ، ۱۷:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
 
 

شهید سید حسن میراحمدی

نــام :سیدحسن

نـام خـانوادگـی :میراحمدی

نـام پـدر :سیدمحمد

تـاریخ تـولـد :۱۳۴۹/۰۱/۰۱

مـحل تـولـد :کرج

سـن :۱۸ سـال

دیـن و مـذهب :اسلام شیعه

وضـعیت تاهل :مجرد

https://kowsarblog.ir/media/blogs/shohadayeorazan/quick-uploads/img_20230119_194928_257.jpg

شهید سید حسن میر احمدی در سال 1349 در روستای اورازان طالقان چشم به جهان گشود و پس از مدتی در حصارک و سپس در حصار کرج ساکن شدند؛ جایی که اکنون پیکر مطهر این شهید در آنجا آرمیده است.

به گزارش پایگاه خبری مدیریت شهری کرج، شهید سید حسن میر احمدی در سال 1349 در روستای اورازان طالقان چشم به جهان گشود و خانواده ایشان در سال 1350 بنا به دلایلی به شهر کرج عزیمت کردند. آنها به مدت یکسال در حصارک زندگی می‌کردند و پس از آن به حصار آمدند. در سال 1355 وارد کلاس اول ابتدائی مدرسه حصار گردید و تا سال 1359 در همان مدرسه تحصیل می‌کرد.

ر سال 1359 در بسیج محل عضو شد. تحصیلات راهنمایی خود را در مدرسه شهید یوسفی حصار گذراند. پس از آن در دبیرستان دهخدا در رشته تجربی مشغول به تحصیل شد. در دوران تحصیل دو بار به جبهه اعزام شد. بار اول در گردان یک شهداء دوره امدادگری دیده بود و در جبهه به عنوان امدادگر به منطقه شلمچه کربلای 5 اعزام گردید. پس از آن در پادگان شهید همت سید الشهداء از تاریخ 65/8/20 تا تاریخ 65/9/30 دوره آموزش های نظامی را گذراند. در همین تاریخ به صورت مجدد به جبهه به غرب ماووت در عراق اعزام گردید. 8ماه در این منطقه فعالیت می‌کرد و در عملیات بیت المقدس 6 به درجه رفیع شهادت نائل گردید. به گفته همرزمانش جزء دسته خط شکن و تیربارچی بود. در حین عملیات تیر خورده و زخمی شده بود، هنگام حمل به پشت جبهه مورد اصابت بمب های شیمیایی قرار گرفت. این شهید بزرگوار در تاریخ 67/2/31 در منطقه تپه شیخ محمد به درجه رفیع شهادت نائل گردید. به دلیل این که منطقه به دست عراقی ها افتاده بود. نتوانستند بدن‌های شهداء را به عقب برگردانند. پس از یک ماه بدن مطهرش را به خانواده اش تحویل دادند. پیکر مطهر این شهید هم اکنون در گلستان شهدای حصار مدفون می‌باشد.

 

وصیتنامه‌ی شهید بزرگوار سید حسن میراحمدی

وبلاگ شهدای روستای اورازان

۱۹ اسفند ۰۱ ، ۱۷:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

شهید سید علی میرنوراللهی

این شهید بزرگوار از پادگان شهید همت محمد آباد به همراه یکی از همرزمان یا دوستانش برای انجام ماموریت از پادگان خارج می‌شوند که زیر پل محمد آباد تصادف می‌کنند و به شهادت می‌رسند.

امشب که شب آرزوهاست به این شهید عزیز متوسل می‌شویم تا واسطه‌ای بین ما و خداوند شود و در این شب با عظمت دست مارا بگیرد.

شهادت؛ عشق به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است.

هدیه کنیم صلواتی به شهید سید علی میرنوراللهی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

 

۱۹ اسفند ۰۱ ، ۱۷:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

نام: شهید سید حسن

نام خانوادگی: میرنورالهی

نام پدر: سید جمال

محل تولد: کرج

عملیات: والفجر۲

گردان: زهیر

یگان خدمتی: لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه‌السلام

مزار: کرج، گلزار شهدای حصار

وصیتنامه به قلم خود شهید سید حسن میرنوراللهی

وصیتنامه شهید شید حسن میرنوراللهی

🔸️🔸️

کفن لباس دامادی ام شد. مادر عروست می آید اما با لباس سیاه گل ه دست دارد ولی گل غم. آری مادر گل غم اما مبادا با این همه غم پیش دشمن اسلام گریه کنی که با دیدن تو شاد شوند شاد باش که صاحب ما حضرت ولی عصر خواهد آمد. وصیتنامه شهید شید حسن میرنوراللهی

شب جمعه یادی کردیم از این شهید بزرگوار. باشد که ایشان نزد اباعبدالله مارا یاد کنند.

شادی روح همه شهدا علی‌الخصوص

شهدای روستای اورازان 

صلوات

۱۹ اسفند ۰۱ ، ۱۷:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شهید سید نیازعلی میرمطهری

نام: شهید سید نیازعلی میرمطهری

نام پدر: سید بابا

ولادت: ۱۳۴۳

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۴/۲۷

محل شهادت: جزیره مجنون

محل دفن: طالقان روستای اورازان

🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️

رویای صادقه شهید سید نیازعلی میرمطهری

به قلم خود شهید

شهید سید نیازعلی میرمطهری

🔸️پدر و مادر عزیزم مرا حلال کنید. من خواب دیدم مقداری از خواب را برای شما می‌گویم. خواب دیدم شهید شدم عکسم را گلباران کردند عکس خودم را تماشا می‌کردم آنقدر قشنگ بود از دیدن عکس خود سیر نمی‌شدم. اما جنازه خود را ندیدم خلاصه بیدار شدم عرق از سر و صورتم می ریخت…

وصیتنامه دست‌نوشت شهید⬇️

وصیتنامه شهید سید نیازعلی میرمطهری

عکس مزار شهید بزرگوار

شب جمعه یادی کردیم از این شهید بزرگوار. باشد که ایشان هم نزد اباعبدلله مارا یاد کنند.

شادی روح همه‌ی شهدای اسلام از جمله شهید سید نیازعلی میرمطهری صلوات.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وبلاگ شهدای روستای اورازان

۱۹ اسفند ۰۱ ، ۱۷:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

امشب یاد کنیم از جانباز ۴۵ درصد 

سید جلیل موسوی اورازان

ایشان متولد : ۱۳۴۵/۵/۲

متاهل و صاحب دو فرزند: یک دختر و یک پسر

این جانباز عزیز در شلمچه جانباز شدند و مزارشان واقع در گلزار شهدای کلار آباد است.

سید جلیل موسوی اورازانی در سال ۱۳۸۵/۲/۲۹ دار فانی را وداع گفتند و به دوستان شهیدش پیوستند.

 

 

۲۷ بهمن ۰۱ ، ۲۲:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خاطره‌ی از خواهر شهید سید مرتضی میرمجیدی

 

شهید سید مرتضی میر مجیدی از همه جهات به خصوص از نظر اخلاق، ادب، متانت، خوش‌رویی پاکی و امانت زبانزد بود. دین‌داری، اخلاص و کمک او به دوستان و آشنایان زبانزد خاص و عام بود.

 

چهره آرام و متینی داشت و هر کجا نیاز به کمک و مساعدت بود، ایشان نفر اول پیش‌قدم می‌شدند. کما اینکه میهن و دینمان در خطر بود بی درنگ به یاری رزمندگان شتافت و در این راه پر خطر جان عزیزش را به میهن هدیه نمود.

 

ایشان آنقدر با محبت و مهربان بودند که در بحبوحه جنگ تحمیلی وقتی به مرخصی آمدند، روز تولد تنها خواهرزاده‌اش را فراموش نکردند و برایش هدیه‌ای زیبا از جنوب تهیه کردند و با خود آوردند. هنوز آن هدیه زیبا و ارزشمند ویاد و خاطره این شهید بزرگوار در اذهان همه دوستان و اقوام زنده و جاوید است.

 

امشب این شهید بزرگوار را یاد کردیم. ان‌‌‌شا‌ء‌الله این شهید بزرگوار نیز مارا یاد کنند. در این باره شهید زین‌الدین می‌فرمایند:” هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند”

 

نثار روح بلند شهدا صلوات.

۲۰ بهمن ۰۱ ، ۲۲:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

 

شهید «سید مرتضی میرمجیدی» در سال 1345، در حصارک کرج در یکی از خانواده‌ای مؤمن و با معتقدات شدید مذهبی چشم به جهان گشود. شهید «مرتضی میرمجیدی» در سنین طفولیت مادر خود را از دست داد و از این نعمت بزرگ محروم گشت و در سال 1351، به تحصیلات ابتدایی راه یافت و بنا به عللی در سال 1359، پس از اتمام دوره راهنمایی ترک تحصیل نمود. شهید میرمجیدی علاقه وافری به اسلام و اهل بیت عترت و طهارت داشت و به همین منظور عشق شدیدی به امام امت رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی داشت. وی در آغاز سنین بلوغ و زمانی که خود را شناخت در نهادهای مقدس انقلاب اسلامی شرکت فعال داشت و به ویژه در بسیج محل زبانزد بسیجیان از نظر متانت نفس و رعایت اخلاق اسلامی بود و همانند سایر شهدا بزرگوار اسلام معصوم و مظلوم بود.

 

 

 

وی راه خود را آگاهانه انتخاب کرد و همانند مولای خود سید و سالار شهیدان جهت احیای دین و مبارزه با ظلم و ستمگران سر از پا نشناخت و تحت رهبری فرزند بزرگوار آن حضرت و نائب بر حق امام زمان (عج) امام خمینی به تقویت نظام جمهوری اسلامی پرداخت و در سال 1363، به خدمت مقدس نظام وظیفه شتافت و دوران خدمت خود را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان پاسدار وظیفه و همواره خدمت خود را در جبهه‌های جنوبی کشور در سال 1365، با سرافرازی و افتخار به پایان رساند.

 

 

 

 

شهید میرمجیدی عاشق اسلام و انقلاب اسلامی بود و در بسیج محل با توجه به فعالیت و اخلاق نمونه که داشت جهت تشرف به مشهد مقدس به همراه بسیجیان نمونه انتخاب و اعزام گشت و پس از مراجعت با توجه به فرمان امام امت مبنی بر اینکه جوانان جبهه‌ را گرم نگهدارند مجدداً جهت لبیک گفتن و یاری دین خدا در تاریخ بیست و سوم خردادماه 1366، به جبهه شتافت و در عملیات «نصر4 »شرکت جست و در این راستا عاشقانه و آگاهانه جان خود را فدای اسلام کرد و در تاریخ یازدهم تیرماه 1366، در شهر «ماووت» عراق به درجه رفیع شهادت نائل گشت و به لقاء الله پیوست.

 

 

نقل قول از برادر شهید :

آخرین باری که ایشان می خواستند به جبهه اعزام شوند همه اهل خانه ایشان را تا جلوی درب منزل بدرقه کردند و هنگامی که ایشان روبوسی می کردند و خداحافظی می کردند ناخوداگاه در چشمان همه اشک جریان پیدا کرد انگار همه می دانستند که این خداحافظی اخرین خداحافظی ان شهید است که در ان وقت پدر شهید گفتند: نباید پشت سر مسافر گریه کرد. ایشان بعد از اینکه رفتن حدود شانزده روز بعد خبر شهادتشان را اوردند.

 

وبلاگ شهدای روستای اورازان

 

شادی روح اموات و شهدا صلوات.

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

 

https://shohadayeorazan.kowsarblog.ir/

۲۰ بهمن ۰۱ ، ۲۲:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

وصیتنامه سردار شهید سید رحمت الله میرتقی 

 

خدایا عاشقم عاشقترم کن سر و جانم فدای رهبرم کن خدایا از تو می خواهم که دعای مرا مستجاب فرمایی و مرا به شهادت برسانی و غیر از این هیچ ارزوی دیگری ندارم پروردگارا از گناهانم در گذر و اگر تو در نگذری به کی رو اورم من غیر از تو کسی را ندارم که با او درددل نمایم و تنها تو تکیه گاه من هستی و تمام امید من تو هستی منی می دانم بنده خوبی برایت نبودم می دانم گناه زیاد کردم می دانم جای من در اتش جهنم است ولی هیچگاه از درگاه تو ناامید نبوده ام و همیشه به تو توکل نمودم، پروردگارا مرا یاری ده تا بتوانم بنده خوبی برایت باشم ، خدایا یاریم ده تا بتوانم یک سرباز نمونه باشم و در فردای قیامت سربلند جلوی مادرم فاطمه زهرا (س) باشم . خدایا به من شناخت کامل عطا کن تا بتوانم نعمتهای تو را شکرگزاری نمایم و از ان دسته از پیروانت باشم که از نعمتهای تو سپاسگذاری نمایم و شهادت می دهم خدا یکی است و شریکی ندارد و محمد (ص) آخرین پیامبر و فرستاده اوست و بعد از پیامبر خاتم حضرت علی و 11 فرزندش فرستاده خدا که فرزند 12 حضرت مهدی در غیبت کبری به سر می برد و امیدوارم به زودی ظهور نماید و در رکاب ان حضرت باشم و در غیبت ان حضرت پیشوا و رهبرم حضرت امام خمینی است اوست که ما را از خواب گران بیدار نموده و دوباره زنده کرد اوست که زندگی کردن را به ما اموخت اوست که ما را از زیرسلطه ابرقدرتها نجات داد و همه عالم گفت او تنها امید مستضعفان می باشد و من به چنین رهبری افتخارمی کنم و بر این افتخار می بالم.

 

پدر جان از دست من رنج بردی و میدانم مرا بزرگ کردی تا از ان استفاده ببری ولی شما را دعوت به صبر می نمایم زیرا من امانتی از طرف خدا پیش شما بودم و حال خدا امانت خود را می گیرد پس دادن امانت نباید شما را ناراحت کند بلکه باید خوشحال باشی زیرا این امانت را خوب تحویل خدا دادی در شهادت من گریه نکنید زیرا از ان شهیدان خجالت می کشم زیرا بدنهای تکه تکه شان در دشتهای پهناور ایران افتاده و خانواده اش از ان خبری ندارند و تا حال چشم انتظار انان می باشند و به خدا توکل کن کودکانم را خوب تربیت کنی و به امام بگویی که اینها دست پرورده من می باشند تا بتوانی در روز قیامت سربلند باشی، پدر جان نکند در جمع امت حزب اله و در جمع خانواده شهدا گریه کنی خوشحال و خندان باش، میدانم دلت می سوزد ولی اگر خواستی گریه کنی در منزل در خلوتگاه گریه کن زیرا اگر در جمع مردم گریه کنی دشمنان شاد می شوند ، و این ضربه ای بر پیکر اسلام است چنان شاد و خندان و استوار و مقاوم باش که وقتی دشمنان شما را ببینند دلتنگ و غمگین باشند و همیشه پیرو خط امام باش و طرفدار روحانیت مبارز و اگاه و متعهد باش، همین ها بودند و هستند که اسلام را زنده کرده و زنده نگه می دارند.

 

مادرجان می دانم زحمات بسیاری برایم کشیدی و من نتوانستم فرزند خوبی برایت باشم اما امیدوارم که اخرت را خدا بدهد و امیدوارم که از تقصیر گناهانم بگذری و مرا حلال کنی زیرا اگر حلال نکردی تمام اعمالم هیچ و پوچ می باشد.

 

مادرم دلم می خواهد در انظار مردم بی تابی و گریه و زاری نکنی و در ان هنگام به یاد حضرت زینب بیفتید که او در یک روز 72 تن داغ دید ولی در برابر دشمنان چنان مقاوم و استوار ایستاد و خطبه خواند که کاخ یزید را از هم پاشید .

 

مادرجان به یاد شهید مظلوم بهشتی باش که چنان بدنش را تکه تکه کردند و به یاد شهید بزرگ برادر رجایی و باهنر باش که چگونه در برابر ظلم ایستاد و جانش را فدای اسلام نمود.

 

به یاد شهدای انقلاب و شهدای جنگ تحمیلی و شهدای محراب باش و ببین که چگونه بدن شهید دستغیب را تکه تکه کردند و بدن شهید مدنی ان مرد بزرگ که در برابر خط کفر یعنی شریعتمداری ایستاد و بدنش را پاره پاره کردند صبور و بردبار و خونسرد باش و گریه و زاری نکن و در برابر انر خدا مطیع باش و هر چه خواست اوست رضا باش و همیشه امام را دعا کن و از خدا بخواه تا انقلاب مهدی این پیر جماران را برای شما نگه دارد و همیشه طرفدار روحانیت مبارز و اگاه باش.

 

برادران عزیز میدانم نتوانستم برادری شایسته برای شما باشم و من به شما افتخار می کنم و احتیاجی به پند و اندرز به شما نیست زیرا از من بهتر امام و انقلاب را درک کردید و به سهم خودتان دین خود را به این جمهوری ادا کرده اید و همیشه به یاد خدا باشید و از این دولت انقلابی و زحمتکش قدردانی کنید.

 

همسرم شاید شوهر خوبی برایت نبودم اما از خدا می خواهم که تورا در زندگی پیروز و موفق بگرداند و اگر شبها و روزها به منزل نمی امدم در سپاه خدمت می کردم و می دیدم که برادرانم در جبهه میجنگند و شهید می شوند و خون می دهند دلم راضی نمی شد که بیایم درمنزل و در کنار فرزندانم باشم زیرا فرزندانی را دیدم که شبها به بهانه پدر که در جبهه بود گریه می کردند و پدر پدر می کردند هیچگاه دلم راضی نمی شد و از خدا می خواهم که اسلام را به پیروزی نهایی برساند و پرچم اسلام را در تمام اقصی نقاط جهان به اهتزاز در آورد. فرزندانم را خوب تربیت کن و آنان را در آینده یا به حوزه علمیه قم و یا به سپاه بفرست و اگر خواستی گریه کنی حضرت زینب را به یاد آر و دلت را به خدا بسپار و به او توکل کن و از او یاری بخواه تا در زندگی زنی نمونه و خوب باشی.

 

پدر جان اگر خدا شهادت را نصیب من کرد مرا در امامزاده محمد دفن کنید اگر خواستید به جای عزاداری شادی کنید میوه و شیرینی به مردم بدهید و به مردم بگویید که به شما تبریک بگویند دوست دارم هنگام دفن و کفنم لباس سپاهی که ارم سپاه دارد بر تنم کنید و پوتینهایم را نیز واکس زده و به پایم کنید و چشمهایم را باز بگذارید تا مردم فکر نکنند با چشم بسته راه را انتخاب کرده ام باید بدانند با چشم باز راه خود را انتخاب کرده ام. دوست دارم هنگام دفن کردنم چنان با شهامت و صبور باشید و محکم به روی پای خود بایستید و هنگام ناراحتی خدا را به یاد آورید.نکند دربرابر مردم، امت شهید پرور ،خانواده شهدا، گریه و زاری بکنید.

 

خواهرانم حجاب خود را حفظ کنید زیرا حجاب شما مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام می باشد کتابهای شهید مطهری و شهید بهشتی را زیاد بخوانید و دعای کمیل و نماز جمعه زیاد بروید و به نماز اهمیت بسیار بدهید همیشه و در همه جا از امام و دولت مکتبی و رئیس جمهور مکتبی و رئیس مجلس مکتبی دفاع کرده و از آنان پشتیبانی نمایید و به حزب جمهوری اسلامی کمک کرده و تا آن زمان که درخط ولایت فقیه باشند از آنان دفاع کرده و اگر کمکی توانستید به این حزب نیز کمک نمایید افراد و دوستان و فامیلهایی که در خط این انقلاب نیستند حق شرکت در تشییع جنازه مرا ندارند و همیشه در کارهایتان خدا را در نظر بگیرید.

 

 

 

“خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار”

 

“به امید زیارت کربلا و قدس عزیز”

 

“سیدرحمة اله میر تقی”

1361/9/14 ساعت 11 شب

 

https://shohadayeorazan.kowsarblog.ir/

 

 

 

۱۷ بهمن ۰۱ ، ۲۱:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

زندگی نامه سردار شهید سید رحمت الله میرتقی 

 

شهید سید رحمت الله میر تقی در تاریخ 1337/3/1 در خانواده ای سادات و معتقد به دین مبین اسلام در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. دوران کودکی را پشت سر گذاشت و در سن هفت سالگی برای کسب علم و دانش وارد مدرسه شد.

زندگی نامه این شهید گرانقدر به شرح ذیل است: شهید سید رحمت ا… میر تقی در تاریخ 1337/3/1 در خانواده ای سادات و معتقد به دین مبین اسلام در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. دوران کودکی را پشت سر گذاشت و در سن هفت سالگی برای کسب علم و دانش وارد مدرسه شد و به ادامه تحصیل پرداخت. دوره های تحصیل را یکی پس از دیگری با موفقیت هر چه تمام تر به اتمام رسانید تا اینکه موفق به اخذ دیپلم در رشته مکانیک گردید و بعد از آن به کار پرداخت. در سن 20 سالگی با دختری مومنه ازدواج نمود که ثمره این ازدواج دو پسر و یک دختر می باشد.

در قیام های مردمی بسیار فعالیت می کرد تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و شهید عزیز پس از مدتی آموزش فنی و نظامی به سپاه پاسداران پیوست و به عنوان یک پاسدار شروع به خدمت کرد.

با شروع جنگ تحمیلی میدان های پیکار را به خانواده ترجیح داد و به سوی جبهه های نبرد شتافت و به مقابله با بعثیون کافر پرداخت تا اینکه سرانجام در تاریخ 1362/1/22 در عملیات غرورآفرین والفجر یک در منطقه فکه پس از ماهها ایثار و رزم آفرینی بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نایل گردید و پیکر مطهرش در کربلای فکه به جای ماند. روحش شاد و یادش گرامی باد.

مسئولیت های سردار شهید میرتقی در دوران حضور در جبهه:

1- محقق اطلاعات ناحیه کرج در سال 58 - عضویت رسمی

2- مسئول تدارکات بسیج ناحیه کرج

3- مسئول دسته رزمی جبهه سرپل ذهاب ذهاب در سال 59

4- معاون گردان حبیب ابن مظاهر (ع)

5- فرمانده گردان پیاده تیپ حضرت رسول (ص) در سال 61

6- فرمانده گردان پیاده یاسر - لشگر27 محمد رسول الله (ص)

* همچنین این شهید بزرگوار در عملیات های “والفجرمقدماتی” و “والفجر۱” حضور داشته اند که در هر بار با مجروحیت از ناحیه “پا” و “دست” و “فک و صورت” به پشت جبهه اعزام می شدند و سریعا قبل از بهبودی کامل مجددا درمسئولیت خودشان حاضر میشدند

 

shohadayeorazan.kowsarblog.ir

سردار رحمت الله میرتقی

۱۶ دی ۰۱ ، ۱۹:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر